همه انتقادات به دانشجوی پولی
* مقدمه
مجلس شورای اسلامی در برنامه پنجم مادهای را تصویب کرد که به موجب آن، دانشگاههای دولتی مجاز میشوند که دانشجوی پولی جذب نمایند. درباره این مصوبه دلایلی از سوی موافقان مطرح شده است که این یادداشت در صدد نقد آن است.
* مسئله اول؛ خروج از کشور
برخی نمایندگان مجلس، جلوگیری از خروج دانشجویان از کشور و به تبع آن خروج ارز از کشور را دلیل اصلی این مصوبه اعلام میکنند.حتی برای همراه کردن مردم، اقدام به تحریک احساسات عمومی هم میکنند. مثلا میگویند دانشجویان دختر ما در خوابگاههای مختلط زندگی میکنند و ... به عبارت بهتر این عده معتقدند کسانی که حاضرند برای درس خواندن به خارجیها پول بدهند و در شرایط بد تحصیل کنند، بهتر است این پول را در داخل هزینه کنند. در پاسخ به این دغدغه باید نکات زیر را یادآور شد:
1) افرادی که خارج میروند انگیزههای متعددی دارند و انواع مختلفی هستند. به نظر میآید دشواری پذیرش در داخل و امثال این ادله سهم کمی در تصمیمگیری افراد برای تحصیل در خارج را داشته باشد. عدهای از افرادی بواسطه ضعف علمی داخل برای تحصیلات تکمیلی به خارج میروند. عدهای دیگری نفس خارج رفتن و تجربه تحصیل در خارج برایشان مهم است. عدهای بواسطه عدم سازگاری فرهنگی و اجتماعی به خارج میروند. عدهای توان درس خواندن در داخل را دارند اما تصویرشان از داخل و خارج درست نیست، اشتباه تصمیم میگیرند و حتی برای پذیرش در داخل تلاش نمیکنند و ... برای بسیاری از این افراد هر تلاشی هم انجام شود مانع خارج رفتن نخواهد بود. عده قلیلی هستند که نتوانستهاند در داخل درس بخوانند و به همین دلیل به خارج رفتهاند. متاسفانه در کشور کار علمی دقیق درباره اینکه "چرا افراد به خارج میروند؟ " نشده است. حتی اگر دغدغه، این عده قلیل باشد؛ دهها راه حل دیگر هم وجود دارد که این همه عوارض منفی نداشته باشد.
2) کشور در مقطع لیسانس دارای ظرفیت خالی است. یعنی طبق برخی گزارشها تا 60 درصد از ظرفیت برخی دانشگاههای غیرانتفاعی در سال گذشته خالی مانده است. لذا اگر کسی حاضر باشد برای تحصیلش هزینه پرداخت کند، به راحتی میتواند در داخل پذیرفته شده و تحصیل کند. البته اگر کسی تحصیل را با کیفیت بالاتر و یا در رشته بهتر میخواهد باید برای پذیرش کمی هم زحمت بکشد. قطعا ما نباید اعتبار علمی دانشگاههای دولتیمان را برای این عده هزینه کنیم.
3) در مقطع کارشناسی در حال حاضر فقط 10% دانشجویان به صورت روزانه پذیرش میشوند یعنی 20 درصد کمبضاعت داوطلبان اگر همه تلاششان را هم بکنند نمیتوانند در دوره روزانه درس بخوانند؛ چرا که توان پرداخت شهریه هم ندارند. در مقطع ارشد هم بواسطه ظرفیت پایین و هزینههای هنگفت دانشگاههای آزاد، غیر انتفاعی و شبانه عده زیادی از افراد توانمند نمیتوانند تحصیل کنند. نگاهی به آمار داوطلبان کارشناسی ارشد دانشگاه سراسری و دانشگاه آزاد بیاندازیم به خوبی معلوم میشود که حداکثر یک سوم افراد حاضرند برای تحصیل در مقطع ارشد پول بدهند. سرمایههای اصلی کشور این عده هستند که اگر فرصت کار علمی را از آنها بگیریم هزینه فرصت از دست رفته غیرقابل حسابی را از دست دادهایم. این هزینه قابل قیاس با هزینهای که عدهای سرمایهدار، با استعداد پایینتر یا تلاش کمتر از کشور خارج میکنند نیست.
4) مکانیزم غلط کنکور وهزینههای سنگین آن هم عامل دیگری است که فرصت ادامه تحصیل را از افشار ضعیف میگیرد و امکان حضور آنها در دانشگاهها را کمتر میکند. جالب است که برخی مسئولان به جای اینکه به فکر حل این مشکل باشند، آن را بهانهای میکنند برای توجیه دانشجوی پولی. به طور ساده میگویند حالا که در مکانیسم کنکور حق مستضعفان ضایع میشود، این هم روی آن.
5) سئوال این است که چرا مسئولان برای این قشر دغدغه ندارند؟ اگر در خارج درس خواندن آنهم در خوابگاه مختلط بد است و نارحت کننده(که حقا چنین هم است)؛ آقایان و خانمهای مرفه درس نخوانند و مدرک نگیرند. چه اتفاقی میافتد؟ در قبال اینهمه اقشار مستضعف که نمیتوانند درس بخوانند و صدایشان بهجایی نمیرسد، کسی از مسئولان ناراحت شد و موضعی گرفت؟ اتفاق خاصی افتاد؟ اگر علم اولویت اصلی کشور باشد،انتظار میرود نمایندگان مجلس، نگران کسانی باشند که استعداد کافی را دارند، تلاش هم میکنند اما توان مالی پایینتری دارند و به دلیل کمبود ظرفیت پذیرش دانشجوی دولتی، مجال تحصیل را پیدا نمیکنند. نه کسانی که استعداد کمتر دارند یا تلاش کافی نمیکنند، اما پول دارند و میخواهند با تکیه به پول مدرک بگیرند. براستی در سالهای گذشته چند قانون و آییننامه به نفع این قشر تصویب شده است؟
6) مسئولان میگویند این پذیرشها با ایجاد ظرفیتهای جدید صورت میگیرد و از ظرفیت های معمول کم نخواهد شد. باید یادآور شد که در سالهای گذشته عکس این موضوع عمل شده است. اجازه جذب دانشجوی پولی به دانشگاههای دولتی در قالبهای مختلف(شبانه، پردیسهای بینالمللی و...) شرایطی را ایجاد کرده است که روز به روز از ظرفیت دانشجویان روزانه (رایگان) کاسته شده و بر سهمیه دانشجویان شبانه افزوده میشود. این مسئله از آنجا ناشی میشود که دانشگاه، ترجیح میدهد دانشجویی را پذیرش کند که برای او درآمد هم به دنبال داشته باشد. مقایسه آماری رشتهبه رشته ظرفیتهای روزانه کارشناسی ارشد در سال 1388 و 1389 شاهد این مدعا است. سئوال مهم این است که چرا ظرفیتهای جدید در دانشگاههای غیرانتفاعی و یا لااقل شبانههای دولتی اضافه نمیشود؟
7) درد ما این نیست که عدهای پول بدهند و درس بخوانند. درد این است که محرومان و اقشار پایین دست جامعه که صاحبان انقلاب و وفاداران اصلی به آن هستند، از روند پیشرفت باز بمانند. نگرانی این است که پول عامل اصلی پیشرفت در کشور بشود. نسلهای باهوشِ گذشته در انشای علم بهتر است یا ثروت مینوشتند: "علمی که به ثروت منتهی شود ". اما اینگونه که پیش برویم، نسلهای آینده خواهند نوشت ثروت. چرا که علم را هم به دنبال خود میآورد. یادم هست چند سال پیش که دانشجوی شبانه ارشد باب شد، وامهای متعددی به دانشجویان میدادند به طوری که دیگر مهم نبود که شما پول داری و یا نه. میتوانستی شبانه بخوانی. اما امروز و در کنکور کارشناسی ارشد سال جاری، دوست عدالتخواهم دوره شبانه را انتخاب نکرد و از ادامه تحصیل در دانشگاه دولتی باز ماند. چون دیگر به آن سهولت گذشته وام در دسترس نبود. سهمیههای روزانه ارشد امسال به طور قابل توجهی کاهش یافته بود. وقتی رتبهها آمده بود، رفیقی از طبقه متوسط به پایین با خوشحالی به من زنگ زد که انشالله روزانه در تبریز و یا مشهد قبول میشوم. این رفیق ما وقتی دفترچهها آمد شک داشت که شبانه برود و یا نه و حتی شک داشت که شبانه قبول میشود یا نه. جریان سرمایهداری خوب بلد است موضوعات را چگونه شروع کند که خشم انقلابی ما کنترل شود و چگونه در یک فرآیند تدریجی کاری که دوست دارد را انجام دهد و ما هم قانع شویم به وضع موجود. پس همه نگرانی از وضع موجود نیست. نگرانی بیشتر از تداوم این موضوع است.
8) نکته جالب این است که در گذشته وقتی سهمیهای از دانشگاههای دولتی به اقشاری از جامعه داده میشد، اعتراض همین قشر بلند میشد که چرا فرزند شهید باید سهمیه داشته باشد و یا بسیجیان و.... با این سهمیه کیفیت دانشگاهها پایین میآید. حال آنکه در آن سهمیهها یک حداقل نمرهای را تعیین میکردند و متقاضی باید آن حداقل را میآورد. مثلا 90% نمره آخرین فرد قبول شده و... در این سبک جدید همین شرط را نگذاشتند و نخواهد گذاشت. میگویند ما در جدید حداقلهای علمی را تعیین میکنیم. باید پرسید کدام حداقل. فاصله بین دانشجوی فعلی که در حال تحصیل است و دانشجوی جدید چقدر خواهد بود. این مهمترین ملاک است. نه این که حداقلها را طوری تعیین کنیم که افرادی با فاصلههای زیاد از دانشجویان فعلی قبول شوند و بعد هم بگوییم که ما حداقل داشتیم!!!
* مسئله دوم؛ تامین مالی دانشگاههای دولتی
دلیل دومی که از لابلای سخنان موافقان این طرح مشخص میشود، رفع مشکلات مالی دانشگاههای دولتی با این روش جذب است. به عبارت بهتر موافقان معتقدند که دانشگاههای دولتی مشکل مالی دارند و بهترین راه برای حل آن، پذیرش دانشجوی پولی است. به نظر میرسد اصلیترین دلیل حمایت روسای دانشگاهها از این طرح کمک به تامین مالی داتشگاه باشد. درباره این مسئله نکات زیر لازم به ذکر است:
9) هزینههای آموزش عالی دولتی غیر واقعی بالاست. یعنی برخی از مشکلات مالی دانشگاهها ناشی از سوء مدیریت مالی است. هزینه تمام شده آموزش در بخش دولتی بیشتر از هزینه آموزش در بخش غیر دولتی است. البته معنی این حرف این نیست که دوباره نتیجه بگیریم هر چیز دولتی ناکارآمد است، پس واگذار شود به بخش غیر دولتی!!! بلکه دولت باید رابطه مالی خود با دانشگاهها را عوض کند و معادلهای را بچیند که دانشگاهها مجبور شوند نظام هزینهکرد خود را اصلاح نمایند.
10) دانشجو مسئول تامین مالی دانشگاه دولتی نیست! دانشگاه مسئول تامین مالی خود است. روشهای متعددی برای تامین مالی دانشگاه وجود دارد. تامین مالی از طریق دانشجو سادهترین روش برای دانشگاه و پرهزینهترین روش از نظر منافع ملی است. دانشگاههای دنیا در حال حاضر از طریق پژوهش (پرداخت هزینه تحصیل و پژوهش دانشجو توسط صنعت) و کارآفرینی اقدام به تامین مالی میکنند. تامین مالی از طریق آموزش پارادایم چند دهه قبل است.
11) در مقطع لیسانس هم میتوان تامین مالی در طول دوره تحصیل و متناسب با عملکرد تحصیلی افراد انجام داد. بدین معنا که بجای اینکه افراد در ابتدای دوره بر اساس روش تامین مالی به دانشجوی شبانه،روزانه، پولی و... تقسیم شوند، همه افراد به یک شکل و بر اساس صلاحیتهای علمی پذیرش شده، لیکن درصدی از افرادی که از نظر علمی نمره قابل قبولی را کسب نمیکنند، متناسب با ناکارآمدی خود بخشی از هزینه تحصیل خود را بدهند. به هر حال عادلانه نیست کسانی با پول مردم دانشگاه بروند اما درس نخوانند.
* جمعبندی و پیشنهادات
12) اگر دغدغه مسئولان صرفا خارج رفتن دانشجویان بود، این مشکل را با توسعه دورههای شبانه و ظرفیتهای دانشگاههای غیرانتفاعی حل میکردند. البته به دورههای شبانه و دانشگاههای غیرانتفاعی ایرادات اساسیای وجود دارد اما به هر حال از دانشجوی پولی بهتر است. لیکن به نظر میرسد دانشجویان ایرانی خارج از کشور، بهانه؛ و تامین مالی دانشگاههای دولتی هدف اصلی دانشجوی پولی باشد. با بررسی حالتهای مختلف پیش رو از نظر نظام گزینش و پرداخت شهریه مشخص میشود که قرار است دانشجویان جدید با کیفیتی پایینتر از ورودیهای فعلی دانشگاهها و با شهریهای به مراتب بالاتر پذیرش شوند. معنی این کار این است که میخواهیم اعتبار دانشگاههای دولتی را با رقمهای کلان به افراد پولدار بفروشیم. یعنی از اعتبار دانشگاههای دولتی استفاده کنیم و دانشجویانی بگیریم که پولهای بیشتری میدهند.
حالت اول. اگر ملاک پذیرش، در سطح کیفیت فعلی دانشگاهها و پذیرشهای معمول باشد و قرار شود که شهریهای نزدیک به شهریه دانشگاه آزاد و غیرانتفاعی دریافت شود، نتیجه چیزی مشابه روشهای معمول همچون شبانه، آزاد و غیرانتفاعی است. در این حالت، راه معقول افزایش ظرفیت دانشجویان شبانه و حمایت از مراکز غیرانتفاعی بود. لذا هدف طرح جدید نمیتواند این باشد.
حالت دوم. ملاک پذیرش در سطح کیفیت فعلی دانشگاهها بوده و شهریه بالاتر از شهریهها مرسوم دریافت میشود: چنین چیزی اساساً امکانپذیر نیست ، چرا که افراد اگر بتوانند ملاکهای فعلی دانشگاهها را کسب کنند (و یا مقداری پایینتر از آن را) در همان رویههای موجود آزمون میدهند. همچنین با فاصله یافتن شهریههای دورههای جدید با دورههای موجود متقاضیان کمتر خواهند شد. اگر قرار باشد سطح علمی را حفظ کنیم باید ظرفیت را خالی نگه بداریم که با فلسفه طرح در تناقض است. لذا باید کیفیت را پایینآورد. بنابراین چیزی شبیه حالت چهارم خواهد شد.
حالت سوم. اگر ملاک پذیرش آسانتر بوده و قرار شود که شهریه آن نزدیک به شهریه دانشگاه آزاد و غیرانتفاعی باشد، همه متقاضیان فعلی دورههای شبانه، دانشگاههای آزاد و غیرانتفاعی متقاضی این دورهها خواهند شد و ملاک پذیرش به متوسط توانمندی افراد داوطلب یعنی شرایط فعلی پذیرش تغییر خواهد کرد.
لذا مشخص میشود که طرح تنها در حالتی معنا دارد که ملاک پذیرش آسانتر بوده و شهریه آن هم بالاتر از شهریهها مرسوم باشد.
برای این قضاوت شواهدی هم وجود دارد؛ مصاحبه آقای عزتالله دهقان نماینده محترم دورود و ازنا با خبرگزاری فارس. " وی در پاسخ به سؤال خبرنگار ما مبنی بر اینکه فرق عمده دانشگاههای غیرانتفاعی با این دانشگاهها چیست و چرا دولت با تقویت دانشگاههای غیرانتفاعی به جذب دانشجویان نمی پردازد در حالی که سال گذشته اکثر کرسیهای این دانشگاهها خالی ماند، تصریح کرد: دولت دانشگاه غیرانتفاعی را تقویت و این دانشگاهها را نیز ایجاد میکند؛ این دانشگاهها در طول دانشگاههای غیرانتفاعی تشکیل میشوند اما چون رشتههای تاپ و دانشگاههای تاپ هستند شهریهشان بالاست و امکان تحصیل برای دانشجویان با وضعیت معیشت متوسط کمتر است. "
مصاحبه عجیب معاون آموزشی وزارت علوم، ایشان در این مصاحبه با اعلام رقم 100 میلیون به عنوان هزینه تمام شده، عملا حدودی از شهریه متصور برای دانشجویان پولی را بیان کردهاند.
13) انتقادات به دانشجوی پولی به معنای مخالفت با فعالیت بخش غیردولتی در آموزش عالی نیست. پیشنهاد اصلی این است که ظرفیتهای جدید آموزش عالی به شکل پولی در دانشگاههای غیرانتفاعی اضافه شود و نه در دانشگاههای دولتی. دانشجوی پولی (حتی نوع شبانهاش)در دانشگاه دولتی در نهایت منجر به نقض حق ملت در قانون اساسی در برخورداری از آموزش عالی رایگان تا سر حد خودکفایی میشود. علاوه بر این،امکان دسترسی به فرصتهای تاثیرگذاری کشور را در خدمت سرمایهداران قرار میدهد چرا که دانشگاه دولتی و اعتبار آن سهم قابل توجهی در رشد افراد در روال تصمیمگیری و تصمیمسازی کشور دارد. این اتفاق (در دست گرفتن زمام امور کشور توسط سرمایهداران) پاشنه آشیل انقلاب اسلامی است.
14) عده قلیلی از افراد از این طرح با هدف کارآمدی نظام آموزش عالی حمایت میکنند. همانطور که قبلا ذکر شد هر چیز دولتی الزاما بد نیست همانطور که هر چیز غیر دولتی الزاما کارآمد نیست. کارآمدی دانشگاههای دولتی را میتوان با اصلاح رابطه مالی دانشگاه و دولت، دقت بیشتر دولت در سیاستگذاریهای کلان، تغییر نظام ارزیابی دانشجویان، اتصال نظام ارزیابی دانشجویان به نحوه تامین مالی، تغییر ساختار تعیین ظرفیتهای آموزشی کشور، اهتمام به ارزیابی دقیق دانشگاهها و... ایجاد کرد.
15) اما درباره طرح دانشگاه پولی که اینک قانون کشور است، میتوان پیشنهادات زیر را ارائه داد: اولاً بهتر است این طرح اصلا اجرا نشود. مجلس به دولت اجازه داده است چنین کاری را انجام دهد اما بر دولت تکلیف نکرده است. لذا بهتر است دولت از چنین اجازهای استفاده نکند. بویژه با عنایت به نظر شخصی رئیس جمهور محترم این توقع چندان بیراه نیست.
اگر اصراری بر اجرای طرح است پذیرش آن صرفاً با آزمون سراسری و در نظر گرفتن حداقل نمره باشد. به گونهای که کیفیت علمی دانشگاهها را پایین نیاورد.
شهریه دورهها شهریه متعارف دانشگاه آزاد، غیرانتفاعی و شبانه دانشگاه دولتی باشد.
روند کاهش ظرفیت دورههای روزانه متوقف شود و ظرفیتها به ظرفیتهای سالهای گذشته برگردد.